چگونه می توان قاطعانه تشخیص داد کسی را که می شناسید از افسردگی رنج می برد، نه ناراحتی عادی؟ تشخیص افسردگی از ناراحتی آسان نیست. به طور خلاصه، غم و غصه احساسی موقت است که عمدتا ناشی از یک رویداد غم انگیز یا پر سر و صدا در زندگی یا برخی علت های قابل تشخیص دیگر است. اما افسردگی از مهمترین بیماری های روحی است که ریشه در عمق وجود دارد. این بیماری طول عمر بیشتری از غم و اندوه دارد. افسردگی به راحتی قابل تشخیص نیست. از آزار دهنده ترین علائم افسردگی این است که در زندگی عادی هدایت می شود.

علائم افسردگی

افسردگی نهان و شیطانی است. این بیماری خاموش، رفته رفته در وجود شما ریشه می کند و از درون شما را تخریب خواهد کرد. این بیماری اگر به موقع تشخیص داده شود، سریعتر و راحت تر از روح شما خارج می شود. در درمان افسردگی ، گام اول شناخت علائم افسردگی است. پس از آشنایی با علائم افسردگی، شما اولین گام را به سمت یک زندگی سالم که می توانید از آن لذت ببرید، برداشته اید.

1. از دست دادن علاقه

آیا میل خود را برای شرکت در چیزهایی که قبلا از آن لذت برده ای، از دست داده ای؟ آیا قبلا به باشگاه می رفتید، آشپزی می کردید و یا از نگهداری گل ها و باغ لذت می بردید ولی الان دیگر به انجام ای کارها علاقه ای ندارید؟ در حال حاضر حتی برنامه تلویزیونی مورد علاقه تان حالتان را بهتر نمی کند. گاهی حتی ساده ترین کارها برای شما خیلی دشوار است. از دست دادن علاقه به انجام کارهای مورد علاقه از علایم افسردگی است.

2. خوردن بیش از حد یا به اندازه کافی

شما می توانید اشتها را کنترل کنید و میزان غذا خوردن خود را تعیین کنید. اما افسرگی باعث می شود که در غذا خوردن تان تغییر صورت بگیرد و اغلب منجر به تغییر قابل توجهی در وزن بدن شما می شود. خوردن بیش از حد و یا کم اشتهایی در هر صورت، سالم و عادی نیست و اغلب باعث افسردگی می شود.

3. اختلال در خواب

بسیاری از افراد در معرض افسردگی دچار خواب آلودگی هستند. اگر به مدت 10 ساعت یا بیشتر در روز بخوابید انرژی برای خارج شدن از بستر و رسیدگی به امور زندگیتان نخواهید داشت. اختلال در خواب می تواند یکی از سخت ترین موانع برای غلبه بر مشکلات باشد زیرا مشکلات خواب باعث کاهش بهره وری می شود.

4. عدم تمرکز

ناتوانی در تمرکز کردن می تواند یکی از ظریف ترین علائم افسردگی باشد. در حالی که بسیاری از افراد دارای تمرکز طبیعی هستند، افسردگی باعث کاهش حافظه و فراموشی می شود. این می تواند بر سلامت جسمی، شغلی، زندگی خانوادگی، روابط و توانایی عملکرد شما تاثیر بگذارد و شما نتوانید یک روز عادی داشته باشد.

5. احساس بی ارزش بودن

احساس بی ارزش بودن حسی است که هیچ چیز نمی تواند شما را تحسین کند و یا حال شما را بهتر کند. این حس به شما اطمینان می دهد که افسردگی که احساس می کنید هرگز از بین نخواهد رفت. (این یک دروغ است، اگر بخواهید حال شما بهتر خواهد شد.) از دست دادن امید برای زندگی، تاثیر مستقیم بر روابط و حرفه شما دارد. 

6. کاهش انگیزه

آیا تا به حال احساس کرده اید که نمی خواهید با جهان روبرو شوید؟ نمی خواهی کار کنی یا کسی را ببینی. شما نمیتوانید حتی برای یک هفته حتی چیزهای ساده را انجام دهید. آخرین دفعه را که با دوستان خود وقت گذرانده اید را به یاد نمی آورید. شاید شما به طور مرتب حمام می رفتی ولی الان نمی خواهی دوش بگیری. هر چه انگیزه تان به زندگی کمتر باشد، افسردگی عمیق تر می شود.

7. گریه زیاد

آیا شما شروع به گریه می کنید بدن اینکه اتفاقی افتاده باشد؟ شاید شما نمیتوانید آن را کنترل کنید. آیا شروع به گریه می کنید و نمی توانید متوقف کنید؟ گریه یک بیان عاطفی طبیعی در زمان مناسب است، اما گریه بدون دانستن اینکه چرا یا بدون توانایی توقف آن، نشانه ای از چیزی عمیق تر است.

8. احساس گناه

آیا شما بدون دلیل نسبت به دیگران احساس گناه می کنید؟ آیا احساس می کنید احساساتتان غیر قابل کنترل است و افکار منفی تان در مورد کسانی که به آن توجه می کنید تاثیر می گذارد؟ آیا شما برای چیزهایی که هیچ ارتباطی با شما ندارند خود را سرزنش می کنید؟ افسردگی اغلب با گناه در مورد روابط، زندگی و حتی حوادث غیر مرتبط که در اطراف شما اتفاق می افتد، می آید.

9. اندیشه و حرکت سریع یا آرام

هنگامی که شما افسردگی دارید ذهن و بدن شما در یکی از دو راه (تحریک روانگردان یا عقب ماندگی روانشناسی) واکنش نشان می دهند. در ابتدا، خلق و خوی شما می تواند به شیوه ای که فکر می کنید و حرکت می کند، تحت تاثیر قرار گیرد و باعث می شود که شما خیلی بی قرار و بی سر و صدا شوید و گفتارتان سریعتر شود. به علاوه، بدن و ذهن شما می تواند به طور کامل به یک نقطه کاهش یابد که برای شما مشکل است. حرکت شما دشوار می شود و نمی توانید به همان سرعتی که قبلا حرکت می کردید، حرکت کنید.

10. فکر خودکشی داشتن

این بدترین بخش افسردگی است. در این حال شما هیچ راه حلی بهتر از مرگ را تصور نمی کنید. یا احساس می کنید اگر در صبح بیدار نشوید، اهمیتی ندارد و حالتان بهتر خواهد بود. اگر این احساس را داشتید، بسیار مهم است که به بزرگسالان قابل اطمینان (همسر، دوست خوب، همکار، درمانگر، دکتر) بگویید که چه افکاری در سر دارید.